بیوگرافی امیرحسین رستمی

امیرحسین رستمی
زمینه تلاش : سینما و تلویزیون و تئاتر
تولد : ۱۲ بهمن ۱۳۵۴ تهران
ملیت : ایرانی
پیشه : هنرمند

امیرحسین رستمی زاده ۱۳۵۴ در تهران هست. او تلاش سینمایی خود را در مقام بازیگری از سال ۱۳۸۵ با فیلم تنها چشم هاتو ببند ابتدا کرد.

مصاحبه کوتاه با امیر حسین رستمی

چه سالی ازدواج کردید؟

_ سال ۷۷ عقد و سال ۷۸ ازدواج کردم

کم سن و سال بودید که داخل زندگی مشترک شدید؟

_ ۲۴ ساله بودم ، بعد از اینکه دانشگاهم پایان شد ازدواج کردم.

قصد ازدواج داشتید یا پیش آمد؟

_ من از 17 ، 18 سالگی قصد ازدواج داشتم ( با خنده ) چون آدمی نیستم که بتوانم تنهایی زندگی کنم. من از 3 چیز می ترسم : تنهایی ، ارتفاع و هواپیما. حتی در نوجوانی زیاد اهل بیرون رفتن و شیطنت نبودم.

تک فرزند هستید؟

_ 1 خواهر بزرگ تر از خودم دارم ، زیاد با هم خوب نبودیم چون طرز اندیشه جا افتاده ای داشت ولی من اینطور نیستم.

ارتباطتان با پدر و مادرتون چطور بود؟

_ تا ۱۷,۱۸ سالگی به مادرم وابسته بودم و بعد از آن بالعکس شد.احساس کردم پدرم را خیلی دوست دارم و دلم براش کم‌عرض می شود.

با همسرتان خانم پوراندخت الستی چطور آشنا شدید؟

_ از راه یکی از دوستان دانشگاهی ام به یکدیگر معرفی شدیم.

خانواده چقدر برای ازدواج حمایتتان کردند؟

_ خانواده موافق اکثر تصمیم های من بودند.غیر از سفر رفتن که تکروی می کردم و سفر می رفتم تا درس بخوانم و … . خانواده برای ازدواج برنامه ریزی دیگری داشتند و یکی از آنها این بود که دوست داشتند با فامیل ازدواج کنم.در مورد ازدواجم خوب و بد ماجرا را به خودم سپردند و خدایا شکر با همسرم و پسرم خوشبختم.

چقدر برای ترک دنیای تجرد و ورود به دنیای تاهل زمینه‌سازی داشتید؟

_ زمینه‌سازی نداشتم.موقعی که ازدواج کردم تا 1 سال سختی کشیدم.چون اندیشه می کنم آنقدر بزرگ نشده بودم که مسئولیت زندگی را بپذیرم (با خنده).

الان کنار بازیگری شغل دیگری هم دارید؟

_ بله ، بیزینس می کنم و در این زمینه بینهایت عالی هستم.من جوان ترین عضو اتاق بازرگانی ایران در دبی هستم.خب دیگه اصولا بشر باهوشی هستم و کارهای بازرگانی زیادی انجام می دهم(با خنده).

وقتی با همسرتان آشنا شدید هنرمند بودید؟

_ 9 سال ۷۲ در دانشگاه هنر دوران دیدم.سال ۷۶ نزد آقای سمندریان 1 دوران ای را گذراندم.بعد در دوران سربازی رهایش کردم .هنرمند شدن را دوست داشتم به خاطر اینکه می خواستم خواننده شوم!اصلا اندیشه نمی کردم که اولین عنصر خوانندگی یعنی صدا را ندارم (با خنده).بعد از ازدواج مدتی به خارج کشور رفتم و دوران های تعلیماتی بازیگری دیدم و برگشتم و کار را جدی ادامه دادم.

همسرتان موافق بودند؟

_ بله من را تشویق کرد.چون علاقه ام را می دانست اما خواست حواسم باشد که چه کاری انجام می دهم و اینکه زندگی مان از بین نرود.

رابطه ات با پسرت ارشیا چطور هست؟

_ من الان همه چیزم ارشیا هست.البته وقتی ارشیا چشم به جهان گشود تا 1 سال اول با او مشکل داشتم.

چرا؟

_ چون مدام گریه می کرد.

این جمله را شنیده اید که به شما نمی آید پدر باشید؟

_ خیلی زیاد.علاوه بر این شنیده ام که به من نمی آید ازدواج کرده باشم.حتی بعضی وقت ها باور نمی کنند ارشیا پسر من هست و من پدر ارشیا

فیلم شناسی امبر حسین رستمی

سریال تلویزیونی

سینمایی

شبکه نمایش خانگی

 منبع